کنار من
پنجشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۵، ۰۷:۱۸ ب.ظ
یکی از اخلاق های خوب سها این بود که اگر مشکلی برایم پیش می آمد خیلی استادانه دلداری می داد و آرامم می کرد و واقعاً آرام می شدم. حتی وقتی sir بودم هم این کار را می کرد و چه خوب انجام می داد. یک جمله ای داشت که برایم دلنشین بود اوج بحث هایی که آن اوایل با هم می کردیم وقتی هنوز madam بود می گفت چرا در بحث بلافاصله خودت را مقابل من قرار می دهی؟ چرا وکیل مدافع خدا و دیگران می شوی؟ بیا و کنار من به مساله نگاه کن با هم حلش کنیم. این جملاتش برایم خیلی جذاب بود. تازه همه این ها را با یک موسیقای خاصی می گفت که هم احساس کنی تو را درک کرده و می فهمد ناراحتی تو را و هم این که زیاد موضوع را سخت نگیری و راحت بگذری. در نبود او کارم شده است از او نوشتن و با مرور حرفها و خاطرات ! چه شده ایم! دلم لک زده است برای یکی از آن دلداری هایش.
۹۵/۰۴/۲۴