دوباره و شاید آخرین بار وداع
پنجشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۶:۲۸ ب.ظ
روز دوم عید بود که فهمیدم باید کاری انجام دهم او موافقت نکرد ولی پیام داد که هنوز این جاست. گفتم چرا؟ چیزی نگفت. چند روز بعد بود که در تلگرام 129 با send کرده بود توجیه نه گفتنش را و من که حوصله نداشتم گفتم که می نویسم و او نوشت مرسی.
دو هفته پیش پیامی نوشتم که تا دو هفته بعد باز نکرده بود. دوشنبه مفصل تر نوشتم که ببینم مظنه اش چیست خیلی عصبانی بود و تصمیم گرفته بود به جدایی. سخت سخن می گفت با من. نوشت که دیگر به او کاری نداشته باشم و فقط از آقای فلانی پی گیری کنم نوشتم که خداحافظی نمی کنم چون همیشه اینجاست و برایش دعای سربلندی کردم در دو دنیا و چیزی ننوشت.
من تصمیمی به برگشتن ندارم نه این که او را نمی خواهم او را نمی توانم نگهدارم.
دو هفته پیش پیامی نوشتم که تا دو هفته بعد باز نکرده بود. دوشنبه مفصل تر نوشتم که ببینم مظنه اش چیست خیلی عصبانی بود و تصمیم گرفته بود به جدایی. سخت سخن می گفت با من. نوشت که دیگر به او کاری نداشته باشم و فقط از آقای فلانی پی گیری کنم نوشتم که خداحافظی نمی کنم چون همیشه اینجاست و برایش دعای سربلندی کردم در دو دنیا و چیزی ننوشت.
من تصمیمی به برگشتن ندارم نه این که او را نمی خواهم او را نمی توانم نگهدارم.
۹۵/۰۱/۲۶