یاد
وقتی بود این همه به فکر او نبودم که الان که نیست. الان همه اش فکر می کنم که کجاست؟ چه می کند؟ خوب است؟ با کی است؟ خوابیده یا بیداره؟ چه پوشیده؟ این ها را فقط یک عاشق می فهمد. یک عاشق می فهمد که در آل یاسین وقتی انواع سلام به حضرت می دهی یعنی چه سلام وقتی که نشسته ای وقتی که ایستاده ای وقتی نماز می خوانی...، ای کاش او را هم این قدر دوست داشتم. بدا به حال من.
برخی وقت ها خیلی طاقتم طاق می شود که به او بگویم، ولی صبر می کنم. می دانم که خیلی پیش تر از من این درد را کشیده و الان این حجم دردهاست که او را به تصمیم جدایی رسانده، چه می کشید!!! و وای بر من که آن چنان که باید نفهمیدم!!!